فقیر

پای سجاده که ایستاده بود،پولهای درون جیبش فکرش را فشار میدادنداو پول داشت،اما فقیر بود...

فقیر

پای سجاده که ایستاده بود،پولهای درون جیبش فکرش را فشار میدادنداو پول داشت،اما فقیر بود...

یاکنزالفقراء
حسابهای بلند مدت دنیایم که چک میکردم پر بودن از گناهانی با سودهای (ضررهای) کلان
به حساب قرض الحسنه که نگاهی انداختم ، خالی بود خالی خالی...
اما نمی دانم هنوز امید داشتم.
یاد جمله ای افتادم که نور امید را درون دلم روشن کرد.
شما هم حساب کنید اگر حسابهایتان مانند من بود، این جمله را در دل خود بلند فریاد زنید.

یا رجاءالمذنبین


هدف از تاسیس این وبلاگ نوشتن خاطرات تلخ وشیرین دوران مسئولیتم هست!

من بودم و فقط او

جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۱۹ ب.ظ

کعبه


یادش بخیر فاصله ام تا در خانه اش فقط یک دست بود،حتی جلوی در را لمس کردم، من بودم و فقط او  ! با این که شلوغ بود، مهمانی عجب خصوصوی ِ خصوصی شده بود.

اشک میریختم از اینکه چقدر در محضرش گناه کرده بودم، دلم می خواست همانجا بمیرم، ای کاش مرد بودم .

بیعت کرده بودم که دیگر گناه نکنم. اما حال چی...

ای کاش باز توفیق شود دوباره بخواندم و بروم. اما نه ... من در بیعت فقط بیعت شکستن را بلدم.خدایا خودت یادم بده.دیگر از تمام این معلمان دل بریده ام تو فقط معلمم شو...

خدایا-آیا می شود؟

  • در مسلخ عشق

نظرات (۱)

امام علی (ع) :

در شگفتم از کسی که در پی یافتن گمشده خویش می گردد

در حالی که خود را گم کرده و در پی یافتن " خویش " نیست .

سایت فوق العاده ای دارید موفق باشید

به سایت ما هم سری بزنید خوشحال میشیم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی